Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


ناجي تنهايي من

از او كه رفته نبايد رنجشي به دل گرفت، آنكه دوستش داريم همه گونه حقي بر ما دارد؛ حتي حق آنكه ديگر دوستمان نداشته باشد. بلكه بايد تنها از خود رنجيد كه چرا بايد آنقدر شايسته ي محبت نباشم كه دوست مرا ترك كند، و اين خود دردي كشنده است....


باران که می بارد؛

 

تمام کوچه ها پر از فریاد من است که می گویم: من تنها نیستم،

  فقط تنها منتظرم، منتظر...

  

 

+نوشته شده در شنبه 12 شهريور 1390برچسب:,ساعت1:28 AMتوسط ناجي تنها | |