Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


ناجي تنهايي من

از او كه رفته نبايد رنجشي به دل گرفت، آنكه دوستش داريم همه گونه حقي بر ما دارد؛ حتي حق آنكه ديگر دوستمان نداشته باشد. بلكه بايد تنها از خود رنجيد كه چرا بايد آنقدر شايسته ي محبت نباشم كه دوست مرا ترك كند، و اين خود دردي كشنده است....

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست؛

بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با جدائی
به سرانجام برسانی .

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست؛

بلکه نداشتن یک همراه واقعی است که در سخت ترین شرایط همدم تو باشد.

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست؛

بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس دنيا است . 

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست؛

بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند،

 و تو از او رسم محبت بیاموزی .

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست؛

بلکه گذاشتن سد در برابر رودی است که از چشمانت جاری است.

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست؛

بلکه یخ بستن وجود آدم ها و بستن چشمها است.

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست؛

بلکه نداشتن شانه های محکمی است که بتوانی به آن ها تکیه کنی و از غم زندگی

 

برایش اشک بریزی.

عمیق ترین دردزندگی مردن نیست؛

بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته....

 


                                                                 ناجي تنها

 

+نوشته شده در چهار شنبه 5 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت11:11 PMتوسط ناجي تنها | |