Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


ناجي تنهايي من

از او كه رفته نبايد رنجشي به دل گرفت، آنكه دوستش داريم همه گونه حقي بر ما دارد؛ حتي حق آنكه ديگر دوستمان نداشته باشد. بلكه بايد تنها از خود رنجيد كه چرا بايد آنقدر شايسته ي محبت نباشم كه دوست مرا ترك كند، و اين خود دردي كشنده است....

 

شبها، زیر دوش آب سرد،

بی صدا رها میکنم، بغض هایم را ...

و همه می گویند:

خوش به حالت ...

چه آسان فراموش کردی ...!

 

 

 

+نوشته شده در شنبه 21 مرداد 1391برچسب:,ساعت2:15 PMتوسط ناجي تنها | |

 

مے گـویند شاد بنویس،

نـوشته هایت درد دارند ! ...

و من یـاد مردے مے اُفتمــ ڪه با ڪمانچه اش گوشه ے خیابـان شاد میـزد،

امّا بـا چشمهای خیس ...

 

+نوشته شده در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:,ساعت8:24 PMتوسط ناجي تنها | |

دلـم بـــه درد مـی آیـد وقـتـی ...

مـیـبـیـنـم عـاشـقــانـه هـــایـی کـه مـن بـــه تـو مـیـگـفـتـم را بــه او مـیـگـویـی...

صـبــر کـن...

دردم تـنـها ایـن نـیـستـــــــ...

غـرورم مـیـشـکـنـد وقـتـی ...

مـیـبـیـنـم هـمـیـن عـاشـقـانـه هــا را او بـــه دیـگـری مـیـگـویـد...

حـالا دیـدی کـه بـا رفـتـنـتــــــــ هـر دو تـنـهــا شـده ایــــــم؟؟؟...

 

+نوشته شده در دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:,ساعت1:49 AMتوسط ناجي تنها | |


تمام “امن یُجیب” های دلم را گره زده ام به کلماتت و روانه ی آسمان کرده ام . . .  

من مطمئنم “خدا” تو را برای دلم نگه می دارد% . . .

 

+نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:,ساعت3:42 PMتوسط ناجي تنها | |

دلیل تنهاییم را تازه فهمیدم . . .

وقتی محبت کردم و تنها شدم،

وقتی دوست داشتم و تنها ماندم . . .

دانستم؛

باید تنها شد و تنها ماند تا خدا را فهمید . . .

 

+نوشته شده در پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:,ساعت11:38 AMتوسط ناجي تنها | |